به دلم قول داده بودم اما نشد نگهش دارم
قول داده بودم بعد از اون دل نبندم
قول داده بودم دیگه دلم نلرزه
قول داده بودم دیگه 
اما نشد...نتونستم در مقابل خوبیاش چشمامو ببندم...
خیلی دوستت دارم دیوونه...
بخدا دوستت دارم...
گفتم بيا !!!! گفت پاهايم يخ زده .. رفتم به پايش سوختم..
گرم شد رفت به سوي ديگري
من گمان ميکردم..رفتنت ممکن نيست
رفتنت ممکن شد،،،، باورش ممکن نيست
سفر کردم حکايت ها شنيدم
نفهميدم چه شد تا اينکه روزي
سر کوي رفيق بازي رسيدم
به هر باغي رسيدم از سر شوق
ز هر دسته گلي يک شاخه چيدم
غلامم چاکرم لوتي بفرما
همين ها شد همه عشق و اميدم
بدون هيچ حرف و سوالي
پياله ي هر کسي را سر کشيدم
ولي افسوس با هرکه نشستم
رفاقت کردم و خوبي نديدم
چشام باروني و قلبم شکسته
ازين دنيا و اهلش دل بريدم
هَـــر جــا دِلــــت مــيــخــواهَــد بُـــــــرو ...
گـــفــتــم از عـــــاشـِـــق شــُـدن مـــــيـتـَرسَم
گــــفـتـي مـَـــــن فـَــــــرق دارَم...
آره تـــــــو فـَــــرق داشـــــتــي ...
قـَــــــشــنــگــتــَــر دروغ مـــــيــگــفــتــي ......
شاید فکر کنید لازم نیست که توضیح بدم اما باید یه سوء تفاهمایی رو برطرف کنم...
من هیچ وقت به هیچ کس دروغی نگفتم و نمیگم!!!دروغ از ترسه و من چرا باید از کسی بترسم وقتی حتی نمیشناسمش یا ندیدمش!!!
و یه چیز دیگه...درسته من از 10 سال قبل یکی رو دوست داشتم...تا پیارسال...که همه چی تموم شد...بعد از اون دیگه به هیچ مرد دیگه ای اعتماد نکردم...
آدمی هم نیستم که به راحتی بخوام با هرکسی دوست بشم...
عجیبه که چقدر بعضی آدما راحت در مورد دیگران قضاوت میکنن!!!!!!!
هیچ آدمی نیست که به حضور یه عشق در کنارش نیاز نداشته باشه...منم فرشته نیستم...یه آدمم...اما از اینکه بخوان تهمت بهم بزنن متنفرم...
دخترا میگن همه پسرا مثل همن پسرا میگن همه دخترا مثل همن...
اما من میگم هیچ کی مثل هیچ کس دیگه ای نیست....
حتی شما دوست عزیز...
همین
امروز روز عجیبی بود برام.خیلی راحت حرفمو زدم!!!شاید واسه اینه که خودش خیلی روکه.اما واسه من زیادم راحت نبود.
دستام میلرزید.
اما خوبه حداقل قبل از اینکه خیلی سخت بشه حرفمو زدم و جوابمم گرفتم...
دوستی.................
اشکال از منه.........همیشه اشکال از من بوده...
یادته؟حتی شروع عشق مادوتا هم تقصیر من بود!
تقصیر!
خوابم نمیاد...فکر میکنم الان همه خوابن...
شب خوش
راستش این چند وقته خیلی گیجم...نمیفهمم چمه...!
خیلی هم خسته ام...خیلی...
دیگه مشکل تنهایی خودمو فراموش کردم از بس این چند وقته اتفاقات عجیب واسمون پیش اومده...
خیلی گیج شدم...
راستش احساس تنهایی هنوز ولم نکرده گرچه یه دوست(سنگ صبور) هست که گاهی باهاش درددل میکنم.اما...
چمه؟
میترسم...
وقتی کسی بهم پیشنهاد دوستی میده یا میخواد بهم نردیک بشه از تنهایی دلم میخواد قبول کنم اما میترسم...وابستگی کم چیزی نیست ارادی هم نیست...
برام دعا کنید...
دوست عزیز...امیدوارم بتونی یکی رو پیدا کنی که از دردات کم کنه...نه چندتا دیگه روش بذاره...
از صمیم قلب خوشبخت باشی...
دور از تو میشکنم ، کاری نمی کنی
درحال مردنم ، کاری نمی کنی
جادو شدیم ما ، یا چشممون زدن
این من همون منم ، کاری نمی کنی
گریه میکنم ، خیره میشیو
داد میکشم ، کاری نمی کنی
شور میزنم ، تلخ میشیو
زجر میکشم ، کاری نمی کنی
شور میزنم ، تلخ میشیو
زجر میکشم ، کاری نمی کنی
لعنت به بخت بد
پیر شدم چقدر
کاری نمی کنی
بی پرو بالمو
می بینی حالمو
کاری نمی کنی
بی قلب اومدی ، اینبار پیش من
دستای سردتم ، قید منو زدن
دور از تو میشکنم ، کاری نمی کنی
شرمنده این چند وقت نتونستم سر بزنم.از دوستای گلم مثل معصومه جان گیسو جان و بقیه واقعا معذرت میخوام که نتونستم بهشون سر بزنم.
مشکلات زیاده.موقع امتحاناته.حالمم زیاد خوب نیست.طبق معمول.
ببخشید.
بازم این حس غریب تنهایی اومد سراغم...
خیلی وحشتناکه.
دلم گرفته.
خیلییییییییییییییی تنهام.
وقتی میبینم همه ی آدمای اطرافم یکیو دارن که وقتی دلشون گرفت یا وقتی از یه چیزی کلی ذوق کردن باهاش حسشونو شریک بشن دلم آتیش میگیره.نه از حسودی.نه.اصلا.اما...
تنهام.
همه رو دوست دارم با تموم وجودم.
نگران همه هستم اما...
تنهام.
خودم خواستم...
خدا شفام بده...آمین
دوستای گلم.واقعا خوشحالم که تونستم دوستای خوبی هرچند واسه یه مدت کوتاه از طریق وبم پیدا کنم.
ممنونم که این چند وقته بهم سر زدید.
حالم خیلی بهتره شکر خدا.دوا درمون تعطیل.
خوبم.
بازم ممنونم از همه تون.
تا پست بعدی.
یا حق
ساعت5:41 صبحه و من هنوز نخوابیدم.حالم بده.این چند وفته همش بیمارستانم.
فقط اومدم بگم تازه میفهمم ما آدما چقدر تنهاییم.فقط خودمونو با چیزای بیخود سرگرم کردیم حالیمون نیس.
همین.
بای
تب بغضی منو گرفت در آغوش
تو رفتی و تموم لحظه ها رو
به یاد عشق تو کردم فراموش
تو نیستی لحظه ها رو غم گرفته
تن ثانیه رو ماتم گرفته
تو نیستی تموم خنده هامو
شب گریون من ازم گرفته
خدا میبینه اشک آدما رو
خودش داره حساب لحظه ها رو
خدا می دونه بی تو چی کشیدم
خدا میشنوه بغض بی صدا رو
تو رفتی و شب تاریک و خاموش
تب بغضی منو گرفت در آغوش
تو رفتی و تموم لحظه ها رو
به یاد عشق تو کردم فراموش
خیلی سرده.
تنهایی بد دردیه.
دستام میلرزه نمیدونم از سرماست یا تنهاییه که داره داغونم میکنه!
خیلی وحشتناکه که اطرافت کلی آدم باشه که خودشونو دوست میدونن تو ادلیست یاهوت پر از اسم آدمایی باشه که از دردت خبر دارن تو قلبت کلی آدم باشه که تنهاییشونو میفهمیو براشون دعا میکنی اما حالا که تنهایی هیچ کی نیس حالتو بپرسه.
حالم بده.بد.خیلی بد.
کجایی بی وفا.
بهت نیاز دارم.این اشکایی که میبینی رو صورتم یادمه یه زمانی قلبتو به درد میاورد.
اما حالا چی؟
خوش میگذره؟از ته قلب میگم امیدوارم شاد باشی نه مثل من.اینطوری.شکسته پکر نباشی.
دلم میخواد از ته دل بخندم.
نمیشه.
تا میام بخندم صورتت میاد جلوم گریه ام میگیره.
نمیدونم کجایی در چه حالی.اما دعا میکنم تو حال من نباشی.
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمیفهمم این روزگارو.
برام دعا کنید.
شایدم وقت داشتیم...آره...داشتیم...
تو نخواستی...
خواستی منو بسوزونی...میخواستی بهم بفهمونی چقدر ازم دلگیری...
اما من وقتی به گذشته ها فکر میکنم،به اون همه خاطرات،اگه جات بودم به خودم هرگز اجازه ی این سنگدلیو نمیدادم.
مهم نیس چیا گفتی...
من بخشیدمت...
اما نمیتونم دلم رو آروم کنم...
جواب این دلو خودت بده...
من دیگه باهاش کاری ندارم.
یک نقطه میتواند یک حرف را به پایان برساند
ولی
آیا سه نقطه هم میتواند یک حرف نا گفته را امتداد دهد؟!
ایام امتحانات است و هر روز امتحان می دهم ، هر روز همان سوال است هر روز هم رد می شوم ، هر روز برگه هایم را یک شخص متفاوت تصحیح می کند اما همه آنها یک نمره می دهند : سادگی !!!
باغبانی پیرم